پارادوکس قدرت علم در ایران امروز
Alternate Text
تاریخ انتشار: یکشنبه 19 بهمن 1399 بازدید: 1815

توضیح مختصری دربارۀ علم که در ایران قدرت دارد ولی قدرت ندارد. با رجوع به شواهدی تناقض‌نماها را مرور می‌کنم. مثل پارادوکس اجتماعی، اقتصادی و…. از پارادوکس جمعیتی شروع می‌کنم. قدرت یعنی تاثیر بر محیط و کنترل شرایط آیا علم در ایران قدرت دارد؟ آیا می‌تواند بر محیط ایران، جامعه، زیست و… تاثیر بذار؟ از جهتی بله و از جهتی خیر. از لحاظ انباشتی و تعداد زیاد دانشجو در ایران قدرت علم را نشان می‌دهد و اگر هرکدام کاری انجام دهند چراغ علم روشن می‌شود. ایران در جهان درگیر قدرت‌ها شده و مخاطرات بزرگی را برایش داشته است. اگر۱۴ملیون تحصیل‌کرده وجود داشته باشد، پس علم در ایران قدرت دارد ولی چرا علم نمی‌تواند سیاست‌ها را کنترل کند که اینجا دچار پارادوکس می‌شویم. علم مرجعیت ندارد بلکه سیاست‌های یک ایدئولوژی حرف آخر را  می‌زند.وقتی دربارۀ مسائل اقتصادی صحبت می‌شود ولی پذیرفته نمی‌شود این یک پارادوکس است. علم در وجدان جامعه مشروعیت دارد. وجدان عمومی بیداری در جامعۀ ایران وجود دارد. وجدان اجتماعی می‌گوید علم مشروعیت دارد و اذعان دارد بگوید که جهان اجتماعی چگونه باشد بر اساس  این متوجه می‌شویم علم در ایرن قدرت ندارد. علمی که مجبور شده در خدمت سیاست و کارشناسی ضعیف شده است. علم بخشی از سیاست‌ها و کار کند نه ذهن نقاد و فقط توجیه کند و محافظه‌کار باشد در سیستم‌های دولتی هست ولی متن نهایی سیاست تصویب شده از اختیار افراد بیرون است. علم فقط در حد زبان تخصصی است ولی هیچ رمزگشایی ندارد.
علم اهلی است و سوژۀ سرکشی ندارد بلکه علمی سربه‌زیر است. علم معطل است مثل چشمه در سرزمین خشکیده و کسی سراغ آن نمی‌رود تا آن جاری شود. علمی که در قفسه‌ها و در آرشیو است و یا در ذهن اندیشمندان فقط می‌ماند. محققان در مباحث اجتماعی طرد می‌شوند و نمی‌گذارند به راهشان ادامه دهند.
عمل علمی مخدوش شده است و کل نظام معرفت را نیز مخدوش کرده است. عالمان را دچار حس بی‌قدرتی می‌کند. علم نباید زبان سیاسی داشته باشد. در جامعۀ آماری حس اثربخشی بسیار پایین است. در علم قلم‌زدایی می‌شود و از آنطرف به قلمرو سیاست افزوده می‌شود. فرماسیون قدرت از بین رفته است. علم در جامعۀ کنونی فرهنگ است. علم‌آموزی در آسمان ایران می‌درخشد ولی در زمین ضعیف است. نگاه مثبت به علم بسیار مبهم است. پارادوکس دیگر قدرت اجتماعی است زیرا ایران جامعۀ دانشگاهی است اما از یک سو قدرت اجتماعی علم با مدرک‌گرایی سست شده است و سرمایه‌های اجتماعی علم در حال فرسایش است