جهاددانشگاهی در عرصه فرهنگی الگو و مدل‌سازی کند
Alternate Text
تاریخ انتشار: سه شنبه 25 شهریور 1399 بازدید: 1859


 

 

 

مجتبی آقایی، مقطع تحصیلی کارشناسی عکاسی را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد مدیریت امور فرهنگی را نیز در دانشگاه علامه طباطبایی گذرانده و همچنین دارنده مدرک درجه یک هنری (دکترای افتخاری) در رشته عکاسی از شورای ارزشیابی هنرمندان کشور است.

 

 

 

 

او، که از دوران جوانی در جهاددانشگاهی مشغول خدمت فرهنگی و هنری بوده، اکنون عضو هیئت علمی این نهاد علمی است. آقایی مدرس دروس تخصصی عکاسی در دانشکده‌های هنری کشور، مؤلف کتاب‌های درسی عکاسی آموزش و پرورش (رشته گرافیک شاخه کار و دانش) و عضو هیئت مؤسس انجمن‌ عکاسان بحران است. همچنین از اعضای عکاسان دوستدار میراث فرهنگی و گردشگری ایران، عکاسان تبلیغاتی و صنعتی ایران و انجمن عکاسان ایران است، آقایی تجربه فعالیت رسانه ای را با  مدیرمسئولی، سردبیری و مدیریت بخش آموزش نشریه «عکس» و صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی نشریه «عکاسی زاویه‌ها» در کارنامه هنری خود دارد.

 

 

 

 

آقایی از سال ۱۳۶۲ فعالیت هنری خود را در زمینه عکاسی آغاز کرد و سالها تجربه دبیری و داوری بیش از ۷۰ نمایشگاه تخصصی عکاسی بین‌المللی و داخلی را در پرونده فعالیت حرفه‌ای خود دارد. مدیر دفتر هنرهای تجسمی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نیز در سوابق کاری این عکاس دفاع مقدس ثبت شده است. خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) در آستانه سالروز جهاددانشگاهی به گفت‌و‌گو با این هنرمند جهادگر نشسته است.

 

 

 

 

ایکنا – درباره نحوه آشنایی و ورودتان به جهاددانشگاهی توضیح دهید.

سال ۶۲ اولین کنکور سراسری بعد از انقلاب فرهنگی برگزار شد. در آن سال بدون هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ای، تنها به دلیل علاقه شخصی، رشته عکاسی را انتخاب کردم و خوشبختانه در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قبول شدم. آشنایی‌ام با جهاددانشگاهی نیز به همان زمان بازمی‌گردد. در آن دوران، جهاددانشگاهی، انجمن اسلامی و دیگر تشکل‌‌های دانشجویی در کنار هم فعالیت می‌کردند. این آشنایی و مجموعه فعالیت‌های جذابی که از جهاددانشگاهی دیدم سبب علاقه بیشتر من به این نهاد شد و در سال ۶۴ به طور رسمی به جهاددانشگاهی پیوستم. در همان مقطع دفتر عکاسی دانشکده هنرهای زیبا را با تعدادی از دوستان جهادی راه‌اندازی کردیم و در دوران دفاع مقدس و پس از آن نیز تورهای عکاسی و نمایشگاه‌های عکس  را برگزار می‌کردیم.

 

 

 

 

ایکنا – به عنوان یک هنرمند پیشکسوت که سال‌ها در جهاددانشگاهی و خارج از این نهاد خدمت کرده‌اید، نگاهتان به این نهاد علمی - فرهنگی چگونه است؟

جهاددانشگاهی از تنوع، گستردگی و فعالیت‌های متکثر و در عین حال تخصصی بالا سود می‌برد. پس همکاری با این نهاد نه تنها بر تجربه و دانش علمی - تخصصی اعضای این نهاد می‌افزاید، بلکه به دلیل ویژگی غیردولتی و در عین حال مردمی و انقلابی بودن، ظرفیت‌ها و قابلیت‌های ممتازی دارد. اگر به این موارد، ارتباطات انسانی عمیق و فضای فرهنگی حاکم بر آن را اضافه کنیم، مجموعه‌ای بستر‌ساز برای ساختارمند‌سازی انسان‌های هدفمند و قابل در زمینه‌های مختلف علمی و فرهنگی را به طور کامل احساس می‌کنیم. از این رو همواره جهاددانشگاهی را به مثابه خانه پدری می‌دانم که بخش عمده رشد و نضج تخصصی، حرفه‌ای و رفتار سازمانی و در یک کلام آنچه را که امروز هستم مدیون حضور و فعالیت در این خانه می‌دانم.

 

 

 

 

ایکنا – به نظر شما جهاددانشگاهی پس از ۴۰ سال فعالیت صادقانه علمی در زمینه‌های مختلف توانسته است که از ظرفیت‌های سازمانی خود در مسیر برنامه‌ریزی اصولی بهره ببرد؟

از جهات مختلف می‌توان به این پرسش، پاسخ داد. برای مثال در راستای اهمیت این برنامه ریزی و نقش آفرینی در حوزه فرهنگی، اخیراً همایشی را با عنوان «آموزش هنر، جهاددانشگاهی چالش‌ها و راهبردها» در دانشگاه علم و فرهنگ برگزار کردیم تا خط‌مشی و باید‌های نقش و جایگاه جهاددانشگاهی در آموزش هنر کشور را بررسی کنیم. جهاددانشگاهی با رویکرد فرهنگی شکل گرفته است، اما متأسفانه نتوانسته این حوزه فعالیت خود را به درستی مدل‌سازی کند. در حقیقت با وجود وجهه دانشگاهی و پتانسیل‌های گسترده‌ در حوزه فرهنگی (و به تبع آن هنری) نتوانسته همپای داشته‌هایش در عرصه ملی ایفای نقش کند یا دست‌کم نقش پایداری در حوزه دانشگاهی داشته باشد.

لحظه لحظه بودن در جهاد دانشگاهی را دوست دارم / تخصص در جهاد دانشگاهی حرف اول را می‌زند

برای مثال اگر از خود بپرسیم که جایگاه و یا کُنش استراتژیک جهاددانشگاهی در عرصه فرهنگ و هنر ملی و یا دست‌کم دانشجویی و دانشگاهی چه بوده است با چالش بزرگی مواجه می‌شویم. جهاد در کارنامه خود فهرست بلندبالایی از فعالیت‌های متنوع در سطوح مختلف استانی، ملی و بعضا بین‌المللی دارد اما به نظر من این مهم مبتنی بر یک الگو و مدل پایدار و هدفمند، طراحی و برنامه‌ریزی نشده است.

دلیل این ناکامی را نیز در مقطعی‌نگری و رویدادمحوری تصمیم‌ها می‌‌دانم، چون در حوزه‌های مدیریت بالادستی، هم‌عرض حوزه پژوهشی به این عرصه توجه کافی نداشته‌ایم. البته از دیگر سو می‌پذیرم که حوزه فرهنگ و هنر حوزه‌ای نیازمند حمایت است و برای نهاد عمومی غیردولتی، که درصد قابل ملاحظه‌ای از اعتباراتش مبتنی بر در‌آمد سازمانی است، حمایت پیوسته از حوزه پرهزینه فرهنگ و هنر دشوار است، اما جهاددانشگاهی در این زمینه و در حوزه بهره‌مندی سازمانی و کشوری از قابلیت‌های رونق‌بخشی اقتصاد فرهنگ و هنر باید الگوساز و نقش‌آفرین باشد. انتظار و باورم این است که نهاد منعطف و چندوجهی مانند جهاددانشگاهی باید دارای اندامِ متوازن در تمامی حوزه‌های فعال خود همچون پژوهشی، آموزشی، خدماتی، فرهنگی و هنری باشد و گاهی این تعادل و توازن در همه عرصه‌های آن برقرار نبوده است.

 

 

 

 

ایکنا - اعضای جهاددانشگاهی در شرایط کنونی باید برای تقویت چه ویژگی‌هایی در خود همت به خرج دهند؟

ما آنچنان که باید از تجربیاتِ خوبِ خود بهره نمی‌‌بریم. در مقاطع مختلف، جهاددانشگاهی خاستگاه متخصصان عالی‌رتبه و مدیران کشور در حوزه‌های مختلف بوده و هست و از این رو از عمق و گستره تجربه انسانی ذی‌قیمتی برخوردار است. بسیاری از این عالی‌قدران به جهاددانشگاهی عشق می‌ورزند؛ این سرمایه را باید پاس داشت و از آن برای نیل به آرمان‌های این نهاد بهره برد.

لحظه لحظه بودن در جهاد دانشگاهی را دوست دارم / تخصص در جهاد دانشگاهی حرف اول را می‌زند

از دیگر سو، بسیاری از نیروهایی که به خارج از این نهاد هجرت کرده‌اند، در عمل افراد موفق و مؤثری بوده‌اند. دلیل این توفیق نیز روشن است؛ آنان در جهاد به خوبی آموخته‌اند که در مضیقه کار کنند و از کمترین امکانات بیشترین بهره‌وری را به دست آورند. با این توضیح اگر تجربیات انسانی جهاد در بخش‌های مختلف فعالیت جهادی را جمع‌آوری و آن را مدل‌سازی کنیم، به توفیق بیش از پیشی دست خواهیم یافت. در حقیقت بدون مدل‌سازی هیچ کاری انجام نداده‌ایم و تنها مبتنی بر سلیقه فردی عمل کرده‌ایم.

 

 

 

 

ایکنا - تفاوت فعالیت‌های جهادی در آغاز انقلاب اسلامی را با آنچه امروز رخ می‌دهد در چه می‌بینید؟

متأسفانه به جز افراد معدودی، شرایط عمومی در جهاددانشگاهی رنگ و بوی کارمندمآبی به خود گرفته و فعالیت جهادی این نهاد به شکل کارمندی درآمده است، در حالی که نسل های گذشته جهادی به خوبی آموخته‌اند فعالیت کارمندی با روح کار جهاد فاصله دارد؛ به تعبیر دکتر علی منتظری، رئیس اسبق جهاددانشگاهی، «جهاد کارمند ندارد، عضو دارد.» این جمله در نگاه راهبردی و رفتار سازمانی نسل مؤثر جهاد، نقش اساسی نیز بازی کرد. بر این باورم که همین رفتار سازمانی باید با خصلت‌ها و رفتارهای جهادی آمیخته‌تر و الگو‌سازی شود. کلیدواژه‌های «جهادی بودن» و «دانشگاهی بودن» سبقه جهاددانشگاهی است و هر فعالیتی در این نهاد علمی باید حول محور این دو کلیدواژه تعریف و مدل‌سازی شود. البته به صراحت و بدون هیچ تکلفی بگویم که علی‌رغم آنچه گفتم اگر امروز جهاددانشگاهی سازمانی تنومند و افتخارآفرین است به واسطه وجود همین فضاست، اما ما جهادی‌ها آرمان‌گرا هستیم و به داشته‌ها بسنده نمی‌کنیم؛ انتقاد و نکاتی که می‌گوییم از همین منظر کمال‌گرایی است. همچنین بسنده کردن به داشته‌ها عادت می‌آورد و عادت کردن آفت نوآوری و آسیب‌شناسی درست فعالیت خود است.

همچنین، استقلال جهاددانشگاهی از دانشگاه‌ها بدون طراحی یا نقشه راه دقیق یا دست‌کم مشخصی بود و از این رو با همان اساسنامه و انتظارات قبلی جهاددانشگاهی باید تعریفی جامع‌تر می‌یافت که به نظر می‌رسد این مهم به شایستگی صورت نگرفت و این شد که جهاددانشگاهی در ادامه راه دائم در تلاش برای اثبات و کنش‌های خود قرار گرفت. هرچند تلاش گسترده و گاه تابناکی در برخی از حوزه‌ها صورت گرفت که موجب مباهات ملی و حتی جهانی است. علاوه بر این، جهاددانشگاهی به تناسب حوزه‌های گوناگون فعالیت خود، ظرفیت‌ لازم را برای رخدادهای مبارکی دارد و اگر اینگونه نشده نیازمند بازنگری و بازمعماری در فرایند‌ها و حوزه‌هاست، زیرا اقتضائات سال ۹۹ با سال ۵۷ بسیار تفاوت دارد. در نتیجه سیاست‌های فرهنگی در جهاد بی‌تردید باید با توجه به نیازهای زمان برنامه‌ریزی شود.

 

 

 

 

ایکنا - اشاره کردید که انتظار می‌رود جهاددانشگاهی در حوزه علم و فرهنگ مؤثرتر از پیش ظاهر شود؛ به نظر شما برای این ظهور و حضور مؤثر چه باید کرد؟

جهاد در عرصه علمی مدافعان خود را دارد، اما در عرصه فرهنگ باید نگاه مدیران بالادستی جهاددانشگاهی توسعه‌یافته‌تر شود. پیشنهاد من این است که مدیریت عالی جهاددانشگاهی یک شورای راهبردی را با حضور اعضای باتجربه و سرآمدی تشکیل دهد که اکنون با این نهاد مرتبط هستند یا قبلاً با آن همکاری داشته و فضای حاکم بر جهاددانشگاهی را به خوبی می‌شناسند و در تصمیم‌ها و تدوین برنامه‌ها و راهبردها از مشاوره آنان بهره‌مند شود.

 

 

 

 

ایکنا – بعد از سال‌ها فعالیت در جهاد به جهادی بودن خود افتخار می‌کنید؟

بی‌شک پاسخم آری است؛ این را بدون تعارف می‌گویم .از هر روز بودنم در جهاددانشگاهی لذت برده و می‌برم. انتقاداتی هم که مطرح می‌کنم از روی علاقه به جهاد است، همانگونه که پیشتر گفتم جهاد را «خانه پدری» خود می‌دانم. اگر سابقه کاری مرا جستجو کنید شاید به چند صفحه برسید که تنها در یک خط آن آمده، عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی، اما همین یک خط برایم حکم نخ اسکناس را دارد که به رزومه نسبتاً مطول فعالیتی من در عرصه فرهنگ و هنر کشور اعتبار و ارزش بخشیده است.

 

 

 

 

ایکنا ـ «جهادی بودن» چه تعریف روشنی دارد؟ به عبارتی اگر یک نیروی جهادی بدون توجه به مسائل مالی کار کند، فعالیتش جهادی محسوب می‌شود؟

با این تعاریف موافق نیستم، چون آن را تک‌وجهی و سلیقه‌ای می‌دانم. اگر برای حضور در محل کار اشتیاق دارید و هر روز را برای تعالی و پیشرفت، مهیاتر از دیروز بدانید ناگفته پیداست که سیستم به درستی کار می‌کند.

لحظه لحظه بودن در جهاد دانشگاهی را دوست دارم / تخصص در جهاد دانشگاهی حرف اول را می‌زند

به ‌نظرم هر سازمان یا هر فرد باید ۳ مدل رفتاری داشته باشد. مدل فرهنگی، مدل تخصصی – مهارتی و مدل اقتصادی. در این میان ۲ رکن تخصص و اقتصاد یقیناً از مدل فرهنگی تأثیر می‌پذیرند. البته مدل فرهنگ و تخصصی هم متأثر از مدل اقتصادی هستند. حال اگر هر یک از این سه مدل در سازمانی وجود نداشته باشد، مطمئن باشید که عملکرد کاملی نخواهید داشت. ممکن است در ادبیات عمومی با واژه‌هایی چون «روحیه جهادی» و «فرهنگ جهادی» برخورد کنیم و تعاریف متفاوتی از این دو در ذهن ما جاری شود؛ باور دارم که این دو مفهوم متفاوت نیستند و روحیه تابعی از فرهنگ است. این دو مفهوم مترادف‌اند و در کنار هم حرکت می‌کنند و جهادی بودن نیز معنایی کامل از ترکیب فرهنگ و روحیه جهادی است.