یحیی فوزی با دستهبندی گروههای موافق دانشگاه اسلامی عنوان کرد: یکی از نگاهها، نگاه جامعی به بحث اسلامی کردن بود که اعتقاد داشت علاوه بر اینکه باید ظاهر و محتوای علوم را تغییر داد، اولویت با تغییر جهت است؛ امام خمینی(ره) در این گروه جای دارد.
به گزارش روابط عمومی مرکز فرهنگی دانشجویی امام، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی، به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) ویژهنامهای با عنوان «دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، بررسی ابعاد دانشگاه اسلامی تمدنساز در نگاه امام خمینی(ره)» از سوی این مرکز منتشر شد. متن گفتوگوی یحیی فوزی تویسرکانی، معاون پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با این نشریه بدین شرح است:
بدون تردید، تحقق دانشگاه اسلامی، یکی از آرمانهای اصلی حضرت امام خمینی(ره) و از توصیههای همیشگی ایشان به مسئولان و مخصوصاً قشر دانشگاهی بود، اما ایده اسلامی سازی دانشگاهها که اتفاقاً سابقهای طولانیتر از دوران انقلاب اسلامی دارد، از همان ابتدا با موافقت و مخالفت برخی از افراد و جریانات مواجه شد. برای بررسی بیشتر این موضوع با یحیی فوزی تویسرکانی، معاون پژوهشی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
- ابتدا درباره تاریخچه ایده دانشگاه اسلامی توضیح دهید و بفرمائید حضرت امام خمینی(ره) تا چه اندازه در غنیسازی این ایده نقش داشتند؟
بحث از دانشگاه اسلامی، پیشینهای طولانی در جهان اسلام دارد و عمدتاً از دهه ۱۹۳۰ میلادی به بعد، این بحث در برخی کشورهای اسلامی مطرح شد که تحت تأثیر تفکرات بومیگرایانه در جهان اسلام، با پدیده غربزدگی، نفوذ بیگانگان و تهدید هویت ملی آنها مواجه شدند؛ بنابراین بومیگرایی بهتدریج در جهان اسلام شکل گرفت و این امر باعث شد که مسلمانان، کمکم احساس کردند باید در عرصه علم و دانش، نوعی خودکفایی داشته باشند و نهادهای علمی در جهان اسلام به وجود بیاید که بتواند بر اساس نیازهای بومی آنها شکل بگیرد.
به همین جهت بحث دانشگاه اسلامی مطرح شد و ازجمله کشورهایی که این بحث در آنها مطرح شد، کشورهای پاکستان و مالزی بود و ابتدا ابوالاعلی مودودی در دهه ۱۹۳۰ ایده اسلامی کردن علم را مطرح کرد و بعداً ژنرال ضیاءالحق، موضوع اسلامی کردن علم را در پاکستان مطرح کرد و کتابهایی درباره دانشگاه اسلامی تدوین و مراکزی دراینباره تأسیس شد. حتی سازمان کنفرانس اسلامی از این بحث حمایت کرد و در نشستهای خود به این موضوع پرداخته است.
حتی دانشگاه اسلامی در برخی شهرها و کشورهای تأسیس شد؛ مثلاً در سودان، دانشگاه اسلامی «ام درمان» پدید آمد یا سید احمدخان، در هند یک دانشگاه اسلامی تأسیس کرد و در مالزی هم دانشگاه اسلامی مطرح شد؛ بنابراین این بحث دارای سابقه است و نشستهای زیادی در جهان اسلام از جمله در عربستان دراینباره برگزار شد و حتی در اروپا و آمریکا همنشستهایی درباره اسلامی کردن علم برگزار شد و شاهد هستیم در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی چنین بحثهایی مطرحشده و مقالات و نشریاتی دراینباره چاپشده و در کشورهای اسلامی از جمله مالزی، کسانی همانند العطاس، این بحثها را بهصورت مفصل مطرح و ترویج کردند و در پاکستان در دهه هشتاد، شخصی به نام سید علی اشرف، کتابی درباره «دانشگاه اسلامی» نگاشت و مجلات دیگری هم در اروپا و آمریکا برای اسلامی کردن دانشگاه و علم مطرح شد.
در ایران قبل از انقلاب هم این موضوع مطرح بود و افرادی با نگاههای مختلف همانند احسان نراقی، این اندیشه را مطرح کردند که باید رویکرد علمی بومی داشته باشیم، یا افرادی همانند فردید، تلاش میکردند نوعی تفاوت بین هستیشناسی شرقی و غربی را مطرح کرده و این مسئله دانشگاه بومی را براساس این دوگانگی تفکر مطرح میکردند. حتی در آثار جلال آل احمد هم این قضیه به شکل تلویحی مطرحشده که باید به سمت دانشگاه بومی حرکت کنیم. افرادی همانند سید حسین نصر و علی شریعتی هم در آثار خود به این مسئله اشاره دارند که باید به سمت علم متعهد، علم دینی یا علم مقدس حرکت کنیم.
- حضرت امام خمینی(ره) تا چه اندازه در این زمینه نقش ایفا کردند؟
یکی از کسانی که این مسئله را مطرح میکنند، حضرت امام خمینی(ره) هستند. ایشان اصولاً بعدها به شکل مفصلتری، موضوع دانشگاه اسلامی را مطرح کردند. در سالهای پس از انقلاب اسلامی در چند مرحله موضوع دانشگاه اسلامی مطرح شد. یکی در همان ابتدای انقلاب بود که خود امام(ره) تأکید کردند که نیازمند تحول در دانشگاه هستیم و در پیام نوروزی خود در سال ۵۹ تأکید میکنند باید انقلابی اساسی در دانشگاههای کشور ایجاد شود و دانشگاهها به محیطی سالم برای تدریس علوم عالی اسلامی تبدیل شوند و یا به دانشجویان توصیه میکنند که سعی کنید خود را احیا کرده و فرهنگ اصیل خود را در راستای اصلاح دانشگاهها پیدا کنید.
لحن صحبتهای حضرت امام(ره) بعد از اشغال سفارت آمریکا شدیدتر شده و ایشان در سخنرانیهای خود، این قضیه را بیشتر مطرح میکنند تا اینکه میتوان گفت در سال ۵۹ که انقلاب فرهنگی شکل گرفت، در آن سال این مسئله با شدت و جدیت بیشتری پیگیری شد و در واقع دو عامل باعث شد تا این قضیه شدت بگیرد؛ یکی این بود که دانشگاهها در اختیار گروههای معارض انقلاب قرار گرفته بود و دوم اینکه این انتظار از دانشگاه وجود داشت که دانشگاه بعد از انقلاب، الگوی گذشته را تغییر دهد و برای پیشرفت کشور قدمی بردارد.
بنابراین درخواستها از دانشگاه برای یک تحول بومی شدت گرفته بود و همین امر باعث حرکت خودجوش دانشجویان شد که در سال ۵۹ دانشگاهها را تصرف کنند و بعدها هم دانشگاهها تعطیل شد و زمینه شکلگیری شورای عالی انقلاب فرهنگی به وجود آمد.
- موافقان و مخالفان اسلامی کردن دانشگاهها چه استدلالهایی برای موافقت یا مخالفت خود داشتند؟
اصولاً این اسلامی کردن دانشگاهها دارای موافقان و مخالفانی بوده است. منتقدین دو دسته بودند که یک دسته با اغراض ایدئولوژیک، مخالف اسلامیسازی دانشگاهها بوده و برخی با نگاه معرفتشناختی، با این مسئله مخالفت میکردند و میگفتند که اصولاً علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد و بحث اسلامی کردن دانشگاهها، قابل طرح نیست و در مقابل، موافقان هم چند دسته بودند.
یک عده، نگاه ظاهرگرایانه به تغییرات داشتند و مثلاً معتقد بودند باید کلاسهای دختر و پسر جدا شده و روی رعایت حجاب و برگزاری نماز جماعت و مراسم مذهبی در دانشگاه و پخش اذان در دانشگاهها تأکید داشتند و این را بهعنوان اسلامی کردن مطرح میکردند. دسته دیگر، متنگراها بودند که تأکید میکردند اسلامی کردن دانشگاهها به تغییر در متون دانشگاههاست و در واقع، بحث اسلامی کردن علم و اسلامی کردن دانشگاهها را با هم مطرح میکردند و میگفتند اگر میخواهیم به سمت اسلامی کردن دانشگاهها حرکت کنیم باید به سمت اسلامی کردن علم پیش برویم و معتقد بودند علم اسلامی، تفاوتهایی با دیگر علوم دارد و حتی برخی به شکل بسیار افراطی، این بحث را مطرح میکردند که ما باید فیزیک، ریاضی و علوم متفاوت اسلامی را داشته باشیم.
نگاه سوم، نگاه جامعی به بحث اسلامی کردن بود که اعتقاد داشتند علاوه بر اینکه باید ظاهر و محتوای علوم را تغییر داد ولی اولویت با جهت است؛ یعنی هدف و جهتی که اسلامی کردن دارد را دنبال میکردند و امام خمینی(ره) در این دسته بودند؛ یعنی اصولاً حضرت امام(ره) نگاه جامعی به اسلامی کردن دانشگاهها داشتند. امام خمینی(ره) و بعداً مقام معظم رهبری، این بحث را مطرح میکردند که اسلامی کردن علوم و دانشگاهها، چند جهت دارد که یکی ظاهر مسئله است؛ یعنی روح اخلاق، معنویت، تعهد و تخصص در دانشگاه دمیده شود و در واقع تقویت این موارد بهصورت توأمان میتواند محیط دانشگاه را تغییر دهد؛ بنابراین، این دسته بر تقویت فضای تربیتی دانشگاه تأکید داشتند و خود امام خمینی(ره) هم بر این مسئله تأکید داشتند و معتقد بودند در کنار این علومی که خوانده میشد، باید معنویت و اخلاق هم در میان دانشجویان گسترش پیدا کند.
دومین دیدگاه، محتوا را مطرح میکرد که معتقد بود محتوای دانشگاه اولاً باید اسلامی باشد، ثانیاً متناسب با نیازهای جامعه و ثالثاً در جهت حل مشکلات جامعه باشد؛ بنابراین اسلامی کردن و بهنوعی کاربردی کردن علوم، از جمله مباحثی بود که در حوزه محتوا مورد تأکید امام خمینی(ره) بود. سومین ویژگی نگاه امام خمینی(ره)، تأکید بر روی جهت است و معتقدند جهت اسلامی کردن دانشگاه باید به غایتی ختم شود که این غایت، استقلال، خودکفایی، کاهش وابستگی کشور و در نهایت پیشرفت کشور و رسیدن به تمدن اسلامی است و اسلامی شدن باید چنین غایتی را دنبال کند.
البته یکی از نقدهای جدی حضرت امام(ره) به دوران پهلوی، این بود که این دانشگاهها جهت مناسبی نداشته و به فکر استقلال و توسعه کشور نیستند بلکه به فکر تقلید و وابسته کردن کشور به دیگران هستند بنابراین تأکید میکنند که باید فعالیت دانشگاه دارای جهت باشد. نکته مهمی که وجود دارد، در برخی سخنان حضرت امام خمینی(ره) است که نگاه ایشان به اسلامی کردن دانشگاه را بیان میکند که من جملات ایشان را نقل میکنم. ایشان میفرمایند: من باید تذکری به شما بدهم و بدانید مقصود ما از اسلامی کردن دانشگاه چیست، بعضی گمان کردهاند که کسانی که اصلاح دانشگاه را میخواهند و قصد دارند که دانشگاه اسلامی باشد، منظورشان از اسلامی کردن این است که هر علمی دو قسم است و مثلاً علم هندسه دارای بخشی اسلامی و بخشی غیر اسلامی است و علم ریاضی هم دارای دو بخش اسلامی و غیر اسلامی است. حضرت امام(ره) این جهت را نقد میکنند و میفرمایند چنین معنایی نظر ما نیست و این توهم است .
دوم اینکه میفرمایند: عدهای معتقدند وقتی ما میگوییم دانشگاه اسلامی شود یعنی فقط فقه و تفسیر و اصول در آن باشد، یعنی همان شأنی که مدارس قدیمه دارند، باید در دانشگاهها تدریس شود یعنی دانشگاهها تبدیل به حوزه علمیه شود. امام خمینی(ره) میفرمایند این هم اشتباه است و ما قصد نداریم دانشگاه را تبدیل به حوزه علمیه کنیم تا دانشجویان فقط قرآن و تفسیر و فقه بخوانند و سوم اینکه میفرمایند ما وقتی از دانشگاه اسلامی سخن میگوییم، یعنی دانشگاه باید در راستای تقویت ملت حرکت کند و این دانشگاه بتواند نیازهای کشور را برطرف کرده و خودکفایی کشور را تأمین کند.
به همین دلیل است که حضرت امام خمینی(ره) میفرمایند: وقتی بحث دانشگاه اسلامی مطرح میشود، عدهای گمان میکنند ما با تخصص و علم مخالفیم، درحالیکه ما با نوکری اجانب و تخصصی که ما را به دامان آمریکا بکشاند مخالفیم؛ بنابراین امام(ره) سعی میکنند نگاههای انحرافی نسبت به دانشگاه اسلامی را نقد کنند.
- بهعنوان سؤال پایانی بفرمائید این اهداف امام خمینی(ره) در زمینه دانشگاه اسلامی تا چه اندازه محقق شده است؟
حضرت امام(ره) با این نگاههایی که بیان شد، فعالیت خود را ادامه داده و بعد از انقلاب هم فعالیتهای مربوط به اسلامیسازی دانشگاه ادامه پیدا کرد و ما شاهد این هستیم که دانشگاهها در این راستا حرکت کردهاند و ممکن است به هدف نهایی نرسیده باشند اما حرکتشان در این راستا بوده است و امروزه مشاهده میکنیم که دانشگاه، پیوند مستحکمی با نیازهای جامعه برقرار کرده و در خدمت توسعه کشور قرار گرفته است.
هرچند راه درازی در پیش است و هنوز در مسیر اسلامی کردن دانشگاه قرار داریم و هنوز به هدف نرسیدهایم اما با این نگاه، دانشگاه اسلامی، دانشگاهی است که علم آن، کاربردی باشد و در راستای منافع و مصالح کشور حرکت کرده و به توسعه کشور کمک کند، علاوه بر آنکه روح اخلاق، تعهد و معنویت را هم در خود داشته باشد.