فرهنگ ناب باور آن كس كه خدا عاقبت به خیریاش را امضا فرموده، از فرهنگ عاشورا نمیتواند رها شود؛ هرچند زُهیر باشد و بیابان بیابان فرار كند تا در خیمه حسین علیه السلام درنیاید. اما دست خودش نیست. این خاصیت فرهنگ ژرف عاشورای حسین علیه السلام است كه ناگزیرت میكند بیرق سرخ شهادت بر خرگاه خیمهات برافرازی تا خونت با خون خدا آمیخته شود. در فرهنگ عاشورا حتی اگر حُرّ بن یزید ریاحی باشی و در لابهلای سپاهیان پرشمار یزید بن معاویه خودت را گم كنی، عاقبت آن كهربای عظیم، همچون آهنربایی قوی و پرجاذبه، جذبت میكند و از آن جمعیت انبوه تو را میرباید تا در ركاب قرارگیری و دریایی شوی عاشورا، فرهنگ جذب است، فرهنگ شورش است، فرهنگ دلدادگی است، فرهنگ عشق است، فرهنگ نابِ باور است اگر باور نداشته باشی، سیاهی شبش گریزگاه مناسبی است، اما باورت به تو میگوید: از كی به كجا و برای چه بگریزی؟ این است كه عشق را باور میكنی و عاشق میشوی و میمانی و به خویشتن خویش میپیوندی و ماندگار میشوی. اگر عاشق نباشی، نمیتوانی شورش كنی. این عشق است كه طغیان میكند، این عشق است كه تو را آنقدر دلداده میسازد تا مقابل تیغ و سنان، آه حسرت به دل ماند كه از نهانت برآید عاشورا فرهنگ نابِ باور است. چنانچه فرهنگ ناب باور در شریانت، جریان نداشته باشد، نمیتوانی بگویی اگر هزار بار كشته شوی و باز زنده شوی و باز كشته شوی و باز... . همان راهی را میروی كه انتخاب كردهای. عاشورا دریاست؛ دریای زلال آتش و خون. غرق شدن در این دریا، دلی به ژرفای دریا میخواهد كه در صدفش قلبی زلالتر و نابتر و صیقلیتر از مروارید بتپد. عاشوراست كه به دلت میگوید زیر بیرق ولایت قرار گیر و در فرمان «ولی» باش و رجز بخوان و بگو: وَاللهِ اِنْ قَطَعْتُمُوا یمِینی اِنّی اُحامِی اَبَداً عَنْ دِینی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی واحد علوم پزشکی شهید بهشتی