به گزارش روابط عمومی سازمان فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان کشور، نشست «یاد و خاطره شهدای قرآنی منا» با حضور اعضای کاروان نور چون صالح اطهریفرد، مسعود سیاحگرجی، هادی ایزدپناهی، مرتضی یادگاری و صالحی از سوی شورای عالی قرآن، ۱۴ شهریورماه در سالن اجتماعات سازمان فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان کشور برگزار شد.
در ابتدای این جلسه تلاوت مسعود سیاحگرجی از سوره مبارکه توبه بر فضای جلسه طنینانداز شد و در ادامه محمدرضا پورمعین، خادم قرآن کریم به اجرای برنامه پرداخت.
وی که برنامه را با اجرای قطعه شعری در وصف حضرت اباالفضل العباس(ع) آغاز کرد، گفت: طی سفری که سال گذشته به منظور حضور در مسابقات قرآن مالزی داشتم، این شعر را برای محسن حاجیحسنی کارگر خواندم و از او خواستم که با رمز یاعباس به اجرای تلاوتش بپردازد.
پورمعین با اشاره به اینکه طی ۹ سال سرانجام ایران موفق به کسب رتبه نخست در مسابقات قرآن مالزی شد، عنوان کرد: طی آن سفر خاطرات زیبایی با شهید حاجیحسنی داشتم به گونهای که فکر نمیکردم روزی در منزلشان، تهران، مشهد و یا سایر محافل به منظور گرامیداشت سالروز شهادتش جمع شویم.
این خادم قرآن اظهار کرد: شهید حاجیحسنی کارگر طی سال گذشته برای رفتن به حج تمتع با وجود اینکه یک مرتبه در نوجوانی به این سفر معنوی رفته بود، تلاشهای زیادی کرد و چون سرباز هم بود برای اعزام با مشکلاتی روبرو بود و اجازه خروج نداشت به او گفتم «شما انقدر اصرار نکن شاید خداوند نمیخواهد این اتفاق جور شود و شما هم که مشرف شدهای»، پاسخ داد «آن حج اولم بهم نچسبید، دلم میخواهد حج مقبول انجام دهم». حالا میفهمیم که به نوعی محسن چی گفت. شاید کلمات استخدام شده بودند که وظیفه انجام دهند اما گویی این استخدام پایان زودرسی داشت.
وی ضمن معرفی هر کدام از اعضای کاروان نور حاضر در این جلسه، بیان کرد: صالح اطهریفرد، مسئول کاروان نور را طی سفر سال گذشته عهدهدار بود که تمام تلاشش را برای انجام وظایف محوله به نحو احسن در آن شرایط سخت همراه با خلوص انجام داد. اینها شاهدان زنده این فاجعه عظیم هستند.
پورمعین با اشاره به محورهای بحث در این جلسه در کنار بیان خاطرات، گفت: چگونگی گرامی داشتن یاد و خاطره این شهدا و اینکه چگونه در فضای فرهنگی جامعه از این دوستان بنای فرهنگی بگذاریم از جمله مواردیست که طی این نشست به آن خواهیم پرداخت.
وی با اشاره به اینکه در مسابقات قرآن مالزی امسال یاد و خاطره شهید حاجیحسنی کارگر زنده نگهداشته شده بود، تصریح کرد: مالاییها طی مسابقات قرآن امسال به منظور گرامیداشت یاد و خاطره این شهید یک دقیقه سکوت کردند.
سپس صالح اطهریفرد، سرپرست کاروان نور ضمن خیرمقدم به حاضران در جلسه و تشکر از برپایی این نشست، گفت: نمیدانم که از خاطرات قبل از حادثه، حین حادثه و پس از حادثه و روحیه از هم پاشیده باقیماندگان بگویم که تازه قرار بود پس از اعمال حج که به مدینه مشرف میشوند، محافل و مجالسی را برپا کنند و یا پس از فاجعه منا طوری شده بود که محافل انس و معرفت که در کاروانها برگزار میشد، تبدیل شده بود به مراسم یادبود شهدای منا به گونهای که جنس سخنرانیها، آیاتی که تلاوت میشد و یا ذکر مصیبت مداحان نیز به سمت و سوی مجلس عزاداری رفته بود.
وی ضمن بازسازی وقایع اتفاق افتاده در منای سال گذشته، عنوان کرد: از چهارم شهریورماه سال گذشته سفرمان با اولین گروهی که به عربستان اعزام شد، به صورت رسمی آغاز شد و من بهعنوان سرپرست کاروان نور به منظور انجام امور اولیه و برنامهریزی لازم در مدینه مستقر شدم و سایر دوستان نیز طی سه یا چهار مشرف شدند، دو پرواز مدینه قبل و دو پرواز به مکه مکرمه.
اطهریفرد ادامه داد: نوع سخنان مسئولان در جلساتی که در بعثه داشتیم به گونهای که دلهره خاصی را در ما ایجاد کرده بود چون حکایت از عدم امنیت حج امسال داشته است. به طوری که گفتند حج سال گذشته حج خاصی است که اگر اتحاد داشته باشیم و برنامهها را در عین اتحاد جلو ببریم، این نیز بگذرد.
این قاری بینالمللی کشورمان افزود: هنگامی که به مدینه مشرف شدیم برای برپایی اولین مراسم دعای کمیل که یکی از استراتژیکترین برنامههای این کاروان بود و با ممانعتهایی روبرو شدیم بطوری که ۳۰ یا ۴۰ دقیقه قبل از زمان برپایی این مراسم معنوی اجازه برپایی آن داده نمیشد و در عین ناامیدی که در بعثه همه از جمله مداح، قاری در بعثه منتظر بودیم که به ما اجازه داده شد. پس از برپایی این مراسم مقداری اطمینان پیدا کردم که یکی از خانهای هفتگانه را با موفقیت پشت سرگذاشتهایم.
وی با اشاره به اینکه تلاوتهای متعدد و اجرای تواشیحهای خوبی هر چند شاید برنامهریزی منظمی نداشت، قبل از فاجعه منا توسط کاران نور اجرا شد، عنوان کرد: اجرای این برنامهها برای کاروانهای ایرانی و کاروانهای غیرایرانی که از طریق امور بینالمللی هماهنگ شده بود یا بعضاً کاروانهای غیرایرانی که درخواست اجرای برنامه داشتند و از طریق بعثه موافقت شده بود، انجام گرفت.
اطهریفرد بیان کرد: تا اینکه دوستان مدینه قبل به مکه اعزام شدند، به فاصله یک ساعت از رفتن آنها میگذشت که هادی ایزدپناهی و محمدرضا تقانی که مستقیماً به مکه رفته بودند طی تماسی خبر از حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام دادهاند که این دوستان نیز با عنایت خداوند از این حادثه جان سالم بهدر بردند.
وی با اشاره به شناسایی دلخراش اجسادی که تنها بخشی از اعضای بدنشان در دلوها باقی مانده بود توسط کاردار ایران طی این حادثه، عنوان کرد: پس از این حادثه و پس از اعزاممان به مکه نیز مراسم متعددی زا سوی بعثه برای ۱۱ نفر از ایرانیانی که طی این حادثه جانشان را از دست داده بودند برگزار شد. این حادثه در نوع خودش بسیار جانگداز است چنانکه فیلمهایش هم موجود است.
سرپرست کاروان نور اظهار کرد: دلخراشی این حادثه با فاجعه منا از بین رفت. هنگامی که در شامگاه روز ترویه مکه را به قصد عرفات ترک کردیم، حال و هوای خوبی میان اعضا حاکم بود به طوری که برخی میخواستند که در کنار مسجدالحرام و کعبه محرم شوند که این اتفاق برایشان افتاد و برخی هم نتوانستند به هر حال هنگامی که سوار ماشین شدیم باران شروع به باریدن گرفت و برخی از دوستان چون مرحوم حاجیحسنی کارگر نگران بودند که مبادا براساس نظر مرجعشان نیاز به ذبح گوسفند و پرداخت کفاره باشد.
وی ادامه داد: روز عرفه، روز بسیار گرمی بود با وجود اینکه تمهیدات و تدابیری که امسال اندیشیده بودند چون کفپوش کردن چادرها با موکت، موجود بودن کولرها، داربستهای بلند برای بالا بردن سقف چادرها به منظور جابهجایی راحت هوا، لامپکشی بهتر، نسبت به سال گذشته مطلوبتر بوده است، اما داغی از زمین بالا میزد به طوری که روی موکتها که راه میرفتی کف پاها تاول میزد.
اطهریفرد بیان کرد: روز عرفه با وجود گرمای شدید و حتی بیهوش شدن عدهای هنگام قرائت این دعا برگزار شد، هر فردی هر طور که بود این دعا را خواند به گونهای که مصداق آیه «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» بود. مراسم روز عرفه همراه با قرائت زیارت آلیاسین و تلاوت حسین رستمی بود بهطوری که برخی از مردم گفتند کاش برنامه را با وجود گرمای هوا فشردهتر و خلاصهتر برگزار میکردید اما شهید سعیدیزاده با چهرهای افروخته از شدت گرمی هوا، هنگامی که مراسم به اتمام رسیده بود، ناراحت بود و میگفت کاش مراسم چند لحظه بیشتر به طول میانجامید که من راضیتر بودم. این حس و حالی که در عرفات داشتند شاید با لحظه شهادتشون کمتر از ۲۰ ساعت فاصله داشته است.
مرتضی یادگاری از دیگر شاهدان این فاجعه دردناک با اشاره به اینکه حج اولی بود و بسیار مشتاق به این سفر بوده است، بیان کرد: چون مدینه اول بودم بیشتر با دوستان گروه تواشیح باقرالعلوم(ع) همراه بودم. از خصوصیت بارز گروه تواشیح، زهد شبانه اینها بوده است که علیالخصوص شهید باوی علاوه بر اینکه مراسم و اعمال را بطور کامل انجام میداد اما معمولاً به شبزندهداری در مسجدالنبی مشغول بود.
این قاری قرآن اظهار کرد: من هم روز فاجعه امیدی به زنده بودن نداشتم در آن لحظات متوجه نشدم که برنامه خاصی برای ما طراحی شده است اما دو چیز را در عمیقتر شدن این فاجعه دخیل میدانم یکی بیخوابیها و شبزندهداریهای شبهای گذشته تقریباً دو شب عرفه و مشعرالحرام خواب منظمی نداشتیم و از سوی دیگر برهم خوردن وضع مزاج بدنها اما از آن مهمتر گرمای هوا بود که بسیار زیاد و عجیب بوده است بطوری که در چادرهای عرفات هنگامی که از صبح تا شب بودی گویا در سونای بخار بودیم که خود باعث شد فشار زیادی به حجاج وارد شود.
یادگاری با اشاره به مسدود کردن اطراف خیابان ۲۰۴، ادامه داد: هنگامی که بخشی از خیابان را طی کردیم، دیدیم که تعدادی از آفریقاییهای سیاهپوست از نردهها بالا میروند که در آن هنگام متوجه نشدیم به راهمان ادامه دادیم. هنگامی که در وسط این فاجعه قرار گرفتیم دیدیم که پیرزنها و پیرمردها و افراد ویلچری هستند که به زیر دست و پاها میافتند و توانایی برای بلند شدند ندارند و شهادتین را میگویند. صدای زنهای سیاهپوست هندی، فلیپینی و بعضا آفریقایی کاملاً ملموس بود.
وی با اشاره همراه مختار دهقان بوده است، عنوان کرد: در میان راه به آقای دهقان گفتم که توانایی برای ادامه راه ندارم و من بازمیگردم او گفت من تو را عبور میدهم خیالت راحت تا اینکه به جایی رسیدیم که به احساس کردم بیهوش میشود و تنها چیزی که او به من یاد داد و تا آخرین لحظه نیز نجاتم داد این بود که حولهام را مقابل بینیات تکان میدهم و چندین بار نفس عمیق بکش. هنگامی که این کار را کردم انگار مقداری از تواناییام باز گشت. هنگامی که جلوتر رفتیم ازدحام جمعیت به اندازهای زیاد شد که دهقان از من جدا شد.
یادگاری با اشاره به اینکه هنگامی که میخواستم شهادتین را بخوانم به خودم دلداری میدادم و بلند بلند فریاد میزدهم که زنده میماند، بیان کرد: ناگهان تلاوت سوره عصر به ذهنم آمد چندین بار سعی بر خواندنش کردم اما نتوانستم تا اینکه بالاخره بر زبانم جاری شد. خواستم پیرمرد سیاهپوستی را نیز نجات دهم که هر کاری برای برپا نگهداشتنش کردم متأسفانه کاری از دستم برنیامد.
وی با اشاره به اینکه بیشتر زائران به سمت نردهها هجوم برده بودن و حتی دربهایی هم که برای خروج باز کرده بودند، افراد نمیتوانستند از آن خارج شوند، تأکید کرد: تنها کاری که کردم این بود که خلاف جهت حرکت کردم و خدا خواست که زنده بماند.
در ادامه هادی ایزدپناهی، قاری دیگر اعزامی به حج تمتع در سال ۹۴ عنوان کرد: نقطه عطف خاطرات ما با این دوستان اعمال احرام اول بوده است من به همراه محسن حاجیحسنی کارگر ۱۶ یا ۱۷ شهریورماه اعزام شدیم. این شهید ذوق زیادی برای رفتن به حج داشت. صندلی من و شهید حاجیحسنی کارگر در هواپیما کنار هم بود و طی پرواز نیز تلاوتهای مختلفی از شحات برای هم پخش میکردیم تا اینکه به جده رسیدیم و محرم شدیم با وجود اینکه شهید حاجیحسنی کارگر در دوران نوجوانیاش به حج تمتع اعزام شده بود اما من دو سال قبل از عمره رفته بود و اطلاعتم بیشتر بود، با تواضع خاصی اذکاری را که میگفتم میگفت و پشت من حرکت میکرد.
ایزدپناهی با اشاره به تواضع مثالزدنی شهید حاجیحسنی کارگر، عنوان کرد: تا اینکه اعمالمان به اتمام رسید واز هم جدا شدیم و او با شهید حسن دانش، مسعود سیاحگرجی هم اتاق بود هر چند طی روز چندین بار نیز به اتاق ما رفت و آمد داشت و نکات تلاوت را با آقای سیاحگرجی مرور میکردیم.
وی با اشاره به حادثه مسجدالحرام، اظهار کرد: روز چهارم یا پنجم سفرمان بود که من به همراه ابراهیم فلاح تبسمچهره و محمدرضا تقانی به سمت مسجدالجرام رفتیم که در میان راه طوفانی درگرفت که شدت آن به حدی بود که افراد نمیتوانستند در فضای باز بمانند پس ما به سمت فضای سر پوشیده و مسقف رفتیم، یک دقیقه با حادثه سقوط جرثقیل فاصله داشتیم که ناگهان صدای مهیبی از ساختمان آمد و آب جاری شد، هنگامی که به سمت کعبه حرکت کردیم دیدم که جنازهها با بدنهای تکه و پاره اطراف خانههای خدا افتاده بودن بطوری که به اصطلاح خادمان حرم هم مبهوت مانده بودن که چگونه به این جریان رسیدگی کنند.
ایزدپناهی با ابراز گلایه از اینکه چرا در موسم حج باید این ساخت و سازها در اطراف خانه خدا انجام گیرد، تصریح کرد: پس از این حادثه نیز رنگ و بوی مجالس انس و معرفت نیز عوض شد و به سمت و سوی عزاداری برای درگذشتگان حادثه مکه تغییر یافت.
مسعود سیاحگرجی از دیگر شاهدان زنده فاجعه عظیم منا است که چهارمین سفر حج تمتعش را با کاروان نور در سال ۹۴ تجربه میکرده است، وی گفت: مصاحبههای مبسوطی با خبرگزاریها و صدا و سیما در زمینه عمق این فاجعه و نحوه آن انجام گرفته است. من بهدلیل متلاشی شدن صدا و وضع نامناسب روحیهام زودتر از سایر اعضای کاروان به ایران بازگشتم که به محض بازگشت مصاحبهای را در شبکه قرآن و پس از آن خبرگزاری ایکنا داشتم.
این قاری بینالمللی کشورمان با اشاره به اینکه در حال حاضر رسیدن به حال خانوادههای این شهیدان قرآنی قابل اهمیت است، بیان کرد: آقای اطهریفرد پس از یکسال از این حادثه با عارضه حنجره روبرو شدهاند که این عارضه در اثر لطمات روحی و جسمی به او بوده است. وی بعضا برای پیدا کردن اجساد ساعتها در کانتینرهایی بوده است که حاوی اجساد متعفن و بو گرفته بود.
وی با تأکید بر اینکه اطهریفرد جانباز این حادثه و فاجعه بوده است، بیان کرد: ما از شورای عالی قرآن و با نظارت بعثه مقام معظم رهبری برای اجرای برنامه قرآنی به صورت رسمی اعزام شدیم و باید فرآیند درمان سرپرست کاروان نور که براثر حادثه منا بوده است، انجام گیرد و آنها به امور و احوال خانوادههای این شهیدان قرآنی رسیدگی کنند. اما پس از گذشت یک ساله هنوز هیچ توجهی در این زمینه انجام نشده است.
سیاحگرجی با اشاره به ا ینکه شهید فؤاد مشعلی مظلومترین شهید این کاروان قرآنی است که جنازهاش به ایران بازنگشته است و قبری را بهعنوان این شهید در عربستان نشان دادهاند و گفتهاند این برای آقای مشعلی است در حالی که معلوم نیست صحت داشته باشد یا خیر؟ تصریح کرد: جامعه ما در خصوص قهرمانسازی خوب اقدام میکند اما بعد به سمت قهرمانسوزی حرکت میکند. لذا باید کار رسانهای مدون درخصوص این زمینه انجام گیرد، چنانکه در صفحه شخصیام در اینستاگرام درباره احیای تلاوت قرآن و فرهنگ قرآن گامهایی را برمیدارم.
وی با اشاره به دغدغه دو شهید هم اتاقش، اظهار کرد: شهید حسن دانش بهدلیل فراهم نبودن بسترهای تلاوت قرآن در یزد قصد عزیمت به تهران را داشته است و شهید حاجیحسنی کارگر نیز بهدلیل غریب بودن در شهر خودش در نظر داشت تا به تهران بیاید اما بهدلیل مادرش نمیتوانست. دغدغه این شهدا را باید پیگیری کنیم چراکه آنها زنده هستند «وَلَا تَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ». بستر کار قرآنی در شهرستانها باید فراهم شود چرا که زنده بودن و حی بودن قاری قرآن به تلاوتش است.
در ادامه محمدرضا پورمعین بیان کرد: نباید شعار توسعه فرهنگ قرآنی داد بلکه باید بهدنبال توسعه قرآنی فرهنگ بود و قرآن مقدم بر فرهنگ باشد و تا زمانی که زیرمجموعه باشیم اوضاع همین است. الحمدلله بنیاد شهید کاری کرد که این عزیزان فاجعه منا در زمره شهیدا انقلاب اسلامی قرار گیرند. اما از آن مهمتر توجه به خانواده اینها است.
اطهریفرد در بخش دیگری از سخنانش درخصوص چگونگی زنده نگهداشتن یاد این شهیدان، عنوان کرد: همانطور که در قرآن آمده است «وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللهِ اَمواتًا» این افراد زنده هستند و از سوی دیگر در سوره یاسین «قَالَ يَــالَيْتَ قَوْمِی يَعْلَمُونَ بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُكْرَمِينَ» حبیب نجار یکی از سه مؤمن الیاسین است که هنگام شهادتش گفت ای کاش قوم من از سعادتی که در این جهان نصیم شده، آگاه میشدند.
وی بااشاره به اینکه برپایی چنین مراسمی خوب است، تصریح کرد: چرا که باید ذکر و یاد این افراد زنده نگه داشته شود اما باید نسبت به خانوادههای آنهانیز توجه داشته باشیم تا نیاز آنها را برطرف کنیم. سه نفر از اعضای این کاروان افرادی متأهلی بودند که دو فرزند داشتند و خواستههای آنها هم زیاد نیست.
اطهریفرد با اشاره به ملاقاتی که با پدر همسر شهید حسن دانش به تازگی داشته است، گفت: او نامهای را به من داد که در آن خواسته بود تا همسر شهید حسن دانش با سابقه فعالیت سه ساله در آموزش و پرورش استخدام شود تا هم خرج زندگیاش را بهدست آورد و هم به کاری مشغول باشد و از فضای فقدان همسرش دور باشد و از من خواست تا این نامه را به مقام معظم رهبری برسانیم. بدانید که این افراد نگران خانوادههایشان هستند وظیفه ما رسیدگی به خانوادههای آنها است تا خیال آنها که در جوار رحمت الهی هستند راحت باشد.
سیاحگرجی نیز در بخش دوم سخنانش به دیداری که قبل از اعزام به حج تمتع با سیدعلی مقدم ،معاون ارتباطات مردمی دفتر مقام معظم رهبری و رئیس شورای عالی قرآن داشتند، گفت: طی آن جلسه بچههای گروه تواشیح باقرالعلوم(ع) از بیکاری گلایهمند بودند. لذا باید کاری انجام شود تا بستر فعالیتهای قرآنی نیز در شهرستانها واستانها رونق گیرد.
وی تأکید کرد: این امر نیازمند انجام کار مدون رسانهای است تا در محضر پروردگار سرافراز باشیم و از سوی دیگر کاری خودجوش در میان تعدادی از قرآنیان در این زمینه در حال انجام است و باید رسیدگی به دغدغههای خانوادههای شهدیا قرآنی مدنظر باشد.
حسن ختام این جلسه قرائت شعر محمدرضا پورمعین در وصف شهیدان بود که هدیه به این جلسه معنوی شد؛
گفت یارب چو شدم شیفته بر کوی شهیدان / دیدم همه جا لاله خوش بوی شهیدان
بیخود شدم از خویش، به هر ثانیه گفتم/ به به که چه زیباست گل روی شهیدان
بیهوده مزن این در و آن در که منم پاک/ معیار من و توست ترازوی شهیدان